تربیت اخلاقی



اخلاق وسیله اخلاقی است که انسان های به ظاهرمتمدن برای رسیدن به اهداف دنیایی خود استفاده می کنندبه فرمایش امیرالمومنین عیله السلام معروف را آنچه که خود می پسندندمعروف می دانندومنکر را آنچه که خود نمی پسندندمنکر می دانند پس معیارحق نمی تواندذهنیات ما باشد

اخلاق وسیله در واقع اخلاق نیست بلکه ضداخلاق است اماتسامح شده وگفته می شود اخلاق.



گاهی سوال از معیار شناخت اخلاق از غیر اخلاق یا ضد اخلاق می شود که چگونه می شود شناخت پیدا کرد؟

به نظر می رسد در خیلی از مسائل خصوصا اخلاق، شناخت از ضد می تواند راهکشا باشد تعرف الاشیاء باضدادها در واقع هرچه که در مسیر فطرت و ضد فطرت باشد را می توان اخلاق وضد اخلاق بیان کرد اما سوال این است که ایا همین قاعده می تواند ما را در شناخت اخلاق وغیر اخلاق ما را یاری کند یا نه؟

ادامه مطلب

آداب قرآنی
این حدیث را ذکر کرده بودیم که قرآن ادبستان خداست؛ "القرآن مأدُبَةُ الله".
یکی از بحث‌های اخلاقی قرآن، ادب قرآن است. یک وقت می‌گوییم آداب تلاوت، آداب نگارش؛ این‌ یک بحث است، یک وقت می‌گوییم ادب قرآن. ادب قرآن در محاوره و گفت‌وگو با مردم چگونه است؟ قرآن با مخالفین خودش چگونه حرف می‌زند؟ ادب را یاد بگیریم. قرآن می‌فرماید: «انّا او ایّاکم لعلی هدیً او فی ضلالٍ مبین» یا ما، یا شما، یا بر هدایت، یا بر ضلالت. خوب! چرا این‌گونه می‌فرماید؟ قرآن حتی وقتی با مشرکین هم مواجه می‌شود، ادبش این‌گونه است. همین طوری صریحاً نمی‌گوید آن شخص در ضلالت است، آن شخص در کفر به سر می‌برد. ادب قرآن این است که "انّا او ایّاکم. ." قرآن خیلی ادب را رعایت می‌کند.
اینکه قرآن می‌فرماید: «ولا تسبّوا الذین یدعون من دون الله فیسبوّا الله عدواً بغیر علم؛ به خدای مشرکین هم اهانت نکنید، آنها هم برمی گردند به خدای شما اهانت می‌کنند.» این ادب قرآن است.
پرهیز از بیان فساد اخلاقی دشمن
ببینید علمای خودمان، ادبشان ادب قرآنی بوده است. ما طلبه‌ها هم باید اینگونه باشیم. فکر نمی‌کنم احدی به اندازه امام(ره) با شاه مخالف بود. با شاه دشمن بود، به حق هم بود، دشمنی شخصی نبود، واقعاً درد دین داشت. امام از همه ما بهتر شاه و خانواده‌اش را می‌شناخت. یک بار در عمرش دیدید، یک کلمه درباره فساد خانوادگی شاه حرف بزند؟
اشرف پهلوی، خواهر شاه، کثیف‌ترین آدم بوده و معروف است که چه آدم خبیثی بوده است. یک بار شد که امام حتی اشاره وار چیزی در این باره بگوید. این ادب قرآن است. امام هم می‌دانست، ولی این زشت است که آدم بیاید درباره خانواده کسی حرف بزند، درباره زن و بچه کسی حرف بزند؛ هر چند که آدم خرابی باشد. امام هر وقت به شاه چیزی می‌گفت، می‌گفت ظالم و ستمگر است‌، شاه جنایت می‌کند، کشور را به آمریکا فرخته؛ اما می‌گفت فساد اخلاقی هم دارد؟ گاهی تلویزیون تصویری از امام را نشان می‌دهد که روی تخت بیمارستان کتاب می‌خواند؛ این کتاب، کتابی است که فساد اخلاقی شاه در آن است، یک بار شد امام از این حرف‌ها بزند؟
متأسفانه ما اخلاق قرآنی را رعایت نمی‌کنیم؛ هر وقت با کسی دعوا داریم، اول می‌رویم سراغ ناموس طرف یا سراغ لغزش‌های اخلاقی‌اش.
قرآن کتاب ادب است. چقدر ما در تاریخ خواندیم که هند جگرخوار، همسر ابوسفیان، مادر معاویه چه کاره بوده است. این همه آیات در قرآن، درباره ابوسفیان نازل شده، شاید 100 آیه درباره ابوسفیان است؛ ولی یک‌بار خدا درباره زن ابوسفیان چیزی گفته؟ چه کاره بود و پرچم داشت؟ ولی ادب قرآن این است که به این چیزها نپردازد و زشت است.
اگر یک‌جا درباره زن ابولهب می‌فرماید، سراغ مسایل جنسی و اخلاقی نمی‌رود؛ می‌فرماید: «و امْرَاَتُه حمّالة الحطب؛ هیزم برای آتش می‌آورد». بنا بر این یک نکته اخلاق قرآن این است که به مسائل جنسی و فحشاء مردم کار نداشته باشیم؛ حتی اگر از کثیف‌ترین مردم باشد؛ خیلی مواقع این مسائل قبح گناه را می‌ریزند؛ خیلی مواقع اشاعه فحشا است و خیلی موارد باعث ترویج گناهان در بین جوانان می‌شود. در گفتارمان به قرآن اقتدا کنیم.
شخصی سی شب منبر رفت و موضوع بحثش مسایل اخلاقی فلان شخص بود. خوب، این‌ها خودش اشاعه فحشاست و خلاف قرآن می‌باشد.
نسنجیده و بدون آگاهی نباید سخن گفت
مطلب دیگر درباره ادب، گفتار قرآن است که می‌فرماید: «ما اوتیتم من العلم الا قلیلا؛ دانشتان اندک است». همین آیه‌ای که در اصول گفته می‌شود: «ان جاءکم فاسق بنبا فتبیّنوا» این آیه شریفه، یعنی حرفی را که می‌شنوید درنگ کنید و فوری نقل نکنید.
آیات سوره نور، آیات افک: «إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِکُمْ ما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیمٌ؛ زبان به زبان این مسئله را تکرار می‌کردید». مسئله این بود که در یکی از جنگ‌ها همسر پیامبر صلوات الله علیه و آله  از کاروان جا مانده بود. وی در بیابان سرگردان بود که کسی آمد و او را سوار شتر کرد و به شهر آورد. خود آن شخص هم از شتر پیاده شده بود.
منافقین همین که این‌ را دیدند، گفتند که زن پیامبر با فلانی بله.! هر چه هم می‌گفتند که آقا این حرف را نزن، می‌گفت من که چیز بدی نگفتم، فقط گفتم همسر پیامبر با فلانی بله.! آیه شدید اللحن در موردش نازل شد؛ «وَ الَّذی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظیمٌ لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً وَ قالُوا هذا إِفْکٌ مُبینٌ.»

قطعی سخن گفتن نشانه جهل است
یکی از آداب قرآن این است که آدم چیزی را که یقین ندارد، نگوید. کلمات شاید، احتمال دارد، فکر می‌کنم و به نظر می‌رسد را زیاد به کار ببریم. نشانه آدم جاهل این است که قطعی حرف می‌زند. آدم عالم هم همه‌اش می‌گوید شاید.
امام خمینی در تلویزیون تفسیر قرآن می‌فرمود. نوارش را یکبار گوش بدهید، یک ساعت که تفسیر می‌گفت یک آیه را ترجمه نمی‌کرد، چه برسد به تفسیر. می‌گفت یحتمل که معنی این باشد، شاید که معنی این باشد. این طور آدمی عالم است. کسی هم که به ضرس قاطع می‌گوید معنی این است، نشانه آدم جاهل می‌باشد. قطعی حرف زدن نشانه جهل و خلاف ادب قرآن است. ادب قرآن این است که جزم گرا نباشیم.
ادب قرآن این است که بدانیم کسی که قطعی حرف می‌زند، خدا و چهارده معصوم علیهم‌السلام هستند. ما هر چه می‌گوییم شاید، شاید. .
این را من مکرر گفتم، شاید 12- 10 سال داشتم که خدمت علامه طباطبایی بودم؛ یک آقایی آمد یک مسئله شرعی از علامه پرسید که من با آن سن، جواب مسئله را بلد بودم. علامه وقتی جواب داد، سه بار فرمود این مسئله را حتماً از کس دیگری بپرسید. این عالم است، قطعی حرف نمی‌زند و در فهم خودش تردید می‌کند.
نشانه جاهل بودن من هم این است که وقتی استاد مطلبی را می‌گوید، نمی‌گویم آقا سؤال دارم، فوری می‌گویم آقا مطلبتان اشکال دارد. خوب این نشانه جهل من است؛ لااقل بگو سؤال دارم یا این به ذهن من می‌رسد، از کجا می‌گویی که این اشکال دارد و غلط است؛ یعنی شما بهتر از آن ‌آقا ‌فهمیدید؟! ادب قرآن این است که این چیزها را رعایت کنیم، حرف کسی را راحت نگوییم اشتباه است، شاید من اشتباه می‌کنم. در درس‌های خودمان در حوزه، چند درصد می‌شود که استاد به طلبه بگوید که حق با شما بود؟ آیا همیشه طلبه‌ها اشتباه می‌گویند و استاد همیشه درست می‌گوید؟
این شاهد این است که ما ادب قرآنی را کم رعایت می‌کنیم. لااقل بعضی مواقع حق با این آقایان است. گاهی اوقات کلام این آقا توجیه دارد که با آن توجیه درست می‌شود؛ چطور گاهی من یک کلامی را توجیه می‌کنم  که مرادم این بود تا اشکالی به من نباشد، خوب شما هم که می‌گویید همین طور است وقتی یک مطلبی را می‌گویید من باید بگویم که شاید مراد شما این است و اشکال به شما وارد نیست. اینکه خیلی راحت ما حرف دیگران را نقد می‌کنیم، نمی‌گوییم واضح نشد، می‌گوییم شما اشتباه گفتید، شاهد این است که ادب قرآنی را رعایت نمی‌کنیم.
ادب قرآن «انّا او ایّاکم.» است. هیچ وقت نگوییم شما اشتباه می‌کنید، شاید من اشتباه می‌کنم. این آیه که درباره مشرکین با پیامبر صلوات الله علیه و آله است. ادب قرآن این است که پیامبر صلوات الله علیه و آله می‌فرماید: «ما ادری ما یفعل بی و لا بکم». چقدر ادب در این جمله است. پیغمبر خدا می‌گوید من نمی‌دانم که من به بهشت می‌روم یا به جهنم. شما را هم نمی‌دانم. آیا ما این‌گونه حرف می‌زنیم یا همیشه می‌گوییم که ما به بهشت می‌رویم و آن‌ها نمی‌روند. ان شاء الله که خداوند اخلاق همه ما را قرآنی بگرداند.



منبع: خبرگزاری رسا
 از بیانات استاد عابدی




در اخلاق معمولا دنبال افرادی هستیم که راه را پیموده اند و نهایت اخلاق را رسیده اندوبه نظر می رسد که یکی از دلایل جهانی بودن اخلاق ، فطری بودن یا به زبان دیگر همه پذیر بودن اخلاق است که از بچه شیر خواره تاانسان های صد ساله آن را می پذیرندوقبول دارند واین یکی از شاخصه های حضرت رسول اکرم صلی الله عیله واله وسلم می باشد که عین اخلاق بودند یعنی تجسم کامل اخلاق که می تواند اخلاق نمونه جهانشمول را ارایه دهد حضرت بوده اند وهمین بس در اینکه ادیان بدون داشتن تعصب ایشان را مجسمه اخلاق معرفی کنند تا خود نجات یابند

اینکه می گوییم حضرت را به عنوان مجسمه اخلاق و نماد اخلاق معرفی کنندبخاطر نیاز حضرت به این معرفی شدن نیست بلکه اگر دانشمندان به فکر نجات بشریت هستند واگر می خواهند نامشان در تاریخ ثبت شود باید حقیقت را باز گویندتا جهانی که هر روز در بی اخلاقی تکنولوژیکی فرو می رود را نجات دهند

به چند نکته اززندگانی وسیره حضرت با تامل و تفکر نکاه کنیداین نکات را از بیانات استاد عابدی نقل می کنم می فرمایند:

در جلد اول کتاب " تهذیب الکمال" ص 213 بحث مفصلی درباره اخلاق پیامبر اکرم(ص) دارد که چند جمله از آنرا در اینجا می آورم:

" پیامبر اکرم دائماً مشغول کار بود، کم حرف بوده و سکوتش زیاد بود، هرگز از غذا و نعمتی بدگویی نمی کرد، عصبانی نمی شد، مکرر می فرمود: کار کسانی که به من دسترسی ندارند را نزد من بیاورید، احوال و سراغ اصحاب خود را می گرفت. خوبی را خوب می شمرد و تایید می کرد، زشتی را بد می شمرد و از آن نکوهش می نمود. پیروان خود را از سستی و تنبلی و فراموشی برحذر می داشت. هرگز جایی نمی نشست و بر نمی خاست مگر با ذکر و نام و یاد خداوند. در مجلس او هرگز کسی احساس تفاوت نمی کرد که پیامبر دیگری را بر او ترجیح داده باشد. پیامبر بشاش، خوش خلق و نرم بود. هرگز عیب کسی را نمی گفت.


پیامبر سه چیز درباره خودش نداشت: خود نمائی، خود بزرگ بینی، اشتغال به چیزهای غیر مهم.پیامبر سه چیز را در باره مردم نداشت: هرگز کسی را مذمت ننمود. هرگز عیب کسی را نگفت. هرگز لغزش مردم را دنبال ننمود.
همه آنچه ذکر شده سیره پیامبر اکرم و همه ائمه معصومین علیهم السلام و بویژه امام صادق علیه السلام است
 توجه به هر یک از روش های زندگی حضرت پیامبرصلی الله عیله واله وسلم می تواند دنیای را باز سازی و به اوج تمدن برساند واین تمدن است نه تمدنی که غرب با کشتارمردم بی گناه به راه انداخته است این است اخلاق واین است انسانیتی که عامدانه به گوشه ای از تاریخ می سپارندوخود مدعی ان هستند
جالب است که غرب مدعی اخلاق است امریکا واسراییل مدعی اخلاق است اما کاش دنیا نگاهی با تامل به سیره حضرت رسول بیندازد تا عرق شرم برجبین خودرا ببیندکدام اخلاق می تواند مولفه های نایاب زندگی انسانی را بیان کندجز سیره رسول صلی الله عیله واله وسلم


ادامه مطلب

باسلام مطالب که در این وبلاگ گذاشته می شود برای اینکه برای دوستان خسته گننده نباشد مطالب متفاوت ومختلفی قرار می دهم والا نظم گفتار را در نظر دارم



برخی از بزرگان اخلاق را با آداب درکتابهای خویش یکی دانسته اند اما باید توجه داشت که بین این دو فرق است که درمنابع معتبر می توان یافت و همچنین بین تربیت واین دو ونیز بین این سه و تربیت اخلاقی فرق بسیاری است که اگر دقت نکنیم به اشتباه خواهیم افتاد



ادامه مطلب

(تربیت اخلاقی فراینددرونی شدن ارزش های ااخلاقی وشکل گیری پایدار شخصیت انسان براساس ویژگی های انسان کامل اخلاقی را برعهده دارد)به بیان دیگر اگر بخواهیم به هدف غایی تربیت اخلاقی اشاره کنیم (تربیت اخلاقی تحقق عینی مکارم اخلاق وتجلی بارز همه آموزه هایی است که دانش اخلاق بدان فرا می خواند) معرفت اخلاقی نوشته عالم زاده نوری سال دوم شماره اول زمستان 89


ادامه مطلب

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

آموزش نوین درس عربی ، پایه هفتم matabkade انواتو دانلود آرکا مووی مسیر سبز اتوبار باربری اسلامشهر واوان آینه خودرو صندلي آويز جهادي